Posts Tagged ‘بانک’

فرهنگ قلدری (1): همه چیزمان باید به هم بیاید!

نوامبر 18, 2009

صحنه اول
در بیمه آسیا منتظرم تا کارهای مربوطه انجام شود و خسارت کامیونی که به من زده است را بگیرم. (انصافا خدمات و برخورد کارمندان بیمه آسیا نامناسب بود). یکدفعه صدای داد و فریاد است که بالا میرود. مردی که رگ گردنش بیرون زده و چهره اش برافروخته اعتراض میکند که چرا از پرداخت خسارت به او سر باز میزنند. فریاد میکشد که اگر مدت زمان بیمه فرد مقصر پایان یافته چرا روز گذشته پرونده او تشکیل شده و از او رضایت گرفته اند اما حالا که مقصر مدارک خودش را گرفته و رفته میگویند که مدت زمان بیمه مقصر تمام شده بود و آنها قادر به پرداخت خسارت نیستند؟
مسوولین بیمه اصرار شدید می کنند که به هیچ وجه کاری نمی توانند کنند و او باید به مدیریت فلان بخش در جای دیگری از شهر رجوع کند. فریادهای فرد شاکی ادامه پیدا میکند. همه دست از کار کشیده اند. اصلا با آن داد و هوارها نمیشد کار کرد. چند دقیقه بعد مسولین بیمه موافقت میکنند که خسارت او را پرداخت کنند.

صحنه دو
درب بانک ملی را باز میکنم و وارد میشوم. به محض ورود داد و فریادهایی از گوشه بانک توجهم را جلب میکند. سر می چرخانم. مرد میان سالی است که چیزی را دائم بر میز میکوبد. با صدایی که لحظه به لحظه بلندتر میشود با کارمند بانک در نهایت بی ادبی و توهین صحبت میکند. کارمند هم در مقابل پاسخ او را میدهد. چیزی طول نمیکشد که صدای فرد آنچنان بلند میشود که آدمی را انگشت به دهن نگه میدارد که چنین صدای بلندی چطور میتواند از حنجره کسی بیرون آید؟! فحش و توهین هم که چاشنی جدا نشدنی حرفهای فرد بود. کارمند مونث بانک با دیدن این صحنه خیلی زود قالب تهی کرده و گریه کنان به گوشه ایی میرود. فرد شاکی همه دادش اینست که چرا پول نقدی که طلب کرده است را نمیدهند. کارمند بانک جواب میداد که این مقدار پول نقد موجود نیست. کار به جایی رسید که رئیس بانک زنگ زد به پلیس 110. پلیس آمد و فرد را به گوشه ایی کشاند. رفتم پشت سرش ایستادم تا ببینم او با ظاهر جا افتاده ای که داشت چطور به خودش اجازه داده است که چنین برخورد زننده ای داشته باشد. خوب اگر بانک پول داشته باشد که میداد. این همه داد و فریاد برای چه بود؟
پلیس خطاب به رئیس بانک میگوید اگر میخواهی شکایت کنی فرد عصبانی را به کلانتری میبرد و کسی هم باید از جانب بانک با او بیاید. فرد استقبال میکند و میگوید به کلانتری برویم تا نشان دهم کی پول ندارد. رئیس از شکایت میگذرد و پلیس میرود. فرد اگرچه همچنان با صدای رسایی اعتراضات خود را ادامه میدهد اما روی صندلی نشسته و کمی آرامتر به نظر میرسد. دقایقی بعد از پشت همان باجه ایی که مسوول آن از دادن پول خود داری کرده بود، همان مبلغ پولی که فرد درخواست کرده بود را می آورند و به او می دهند و می رود.

صحنه سه
سوار تاکسی میشوم. به محض پر شدن ماشین و راه افتادن، راننده با لحن نه چندان مناسبی میگوید که کرایه مسیر 700 تومان است. کرایه مسیر بیش از 550 تومان نبود. کسی اعترض میکند. راننده با عصبانیت و به صورت توهین آمیزی میگوید که ترافیک است و از کوچه پس کوچه باید بروم و توجیهاتی از این دست. تا رسیدن به مقصد همین جر و بحث ها ادامه داشت. کسی از کرایه 700 تومانی رضایت نداشت اما 150 تومان هم ارزش توهین های راننده را نداشت. آخر این راننده مودب ما بود که 700 تومان را گرفت!

(more…)

یک روز کاری در ایران!

فوریه 6, 2009

پنجشنبه 27 تیر 87:

 

– 10:46         پرداخت قبض موبایل از طریق عابر بانک کشاورزی  شعبه نیاوران

                   توضیح: دستگاه رسید نداد و من فقط از روی صفحه نمایش شماره پیگیری گرفتم.

 

– 10:52         در بانک نوبت من شد و خواستم که مسئله رو پیگیری کنند و رسیدی به من داده شود. پاسخ: با شماره پیگیری هم میتوانم به امور مشترکین مخابرات رجوع کرده و جهت وصل مجدد اقدام کنم.

                   توصیح: موبایلم قطع شده باید پولش رو در بانک پرداخت کنم قبض مهر شده و یا رسید بانک رو به امور مشترکین ببرم آنها هم جهت وصل مجدد اقدام کنند.

 

– 11:15         به امور مشترکین مخابرات زیر پل صدر رسیدم و وارد صف شدم.

 

– 11:22         نوبت من شد اما گفتند «سیستم تا هفته آینده وصل نیست به واحد پارک قیطریه بروید»

                   توضیح: من آخر نفهمیدم اگر سیستم وصل نیست چطور میتوانستند قبض المثنی برای بقیه صادر کنند؟

(more…)