Posts Tagged ‘اسلام’

پاسخ دکتر نراقی

فوریه 13, 2012

در پاسخ به پرسشی که در پست «پرسشی در خصوص “نسبت اخلاق اسلامی با اخلاق لیبرالی”» مطرح شده بود جناب دکتر نراقی لطف کردند و پاسخ زیر را ارسال داشتند. ضمن تشکر فراوان از جناب استاد، پاسخ ایشان را برای علاقمندان در اینجا می‌آورم:

Arash Naraghi

دکتر آرش نراقی

در حدی كه من می‌فهمم، مؤمنان حداكثر وظیفه‌ای كه دارند ابلاغ كلام حق و ورود به جدال احسن است.  نحوه پذیرش و تصدیق حقایق دینی و معنوی به اندازه خود آن حقایق مهم است. در قلمرو دین و معنویت آن حقیقتی از سالك دستگیری می‌كند كه با جان او درآمیخته باشد. التزام صوری و شكلی به آن حقایق و توقف در زبان و ظاهر چه بسا در كار امور دنیوی از فرد گره گشایی یا اسقاط تكلیف كند، اما در سیر اطوار معنوی و در فردای قیامت از كسی دستگیری نخواهد كرد.

جامعه دینی به معنای اصیل آن جامعه‌ای است كه به انسان‌ها مجال می‌دهد حقایق دینی و معنوی را به صرافت طبع و به دل و جان بپذیرند، و از این راه بواقع به خداوند نزدیك شوند. بزك كردن ظاهر به قیمت تباه كردن باطن قربانی كردن لب در پای قشر است. اگر اختیار شرط ایمان آوردن و ورود به طریق حق نبود، خود خداوند بهتر می‌توانست انسان‌ها را به جبر به طریق حق درآورد. رسالت پیامبران هم ابلاغ پیام بود، تصدیق یا تكذیب با خود مردم بود. خداوند هم به جای آنكه انسان‌ها را به جبر به طریق حق درآورد بر خود فرض كرد كه برای ایشان حجت اقامه كند تا در فردای قیامت حجتی علیه او نداشته باشند.

در هر حال، به گمانم بر مؤمنان فرض است كه كلمه طیبه حق را با حجت و در ضمن جدالی احسن بر دیگران ابلاغ كنند، اما تصدیق یا تكذیب آن پیام امری است میان فرد و خدای او.  من اگر امری را ناحق می دانم، بر من فرض است كه از ارتكاب آن بپرهیزم، و نیز اخلاقا موظفم كه به قدر فهم و توانم آن نظر را با دیگران درمیان بگذارم. اما حق ندارم در زندگی ایشان دخالت كنم و ایشان را به آنچه من حق می دانم نه آنها  اجبار كنم. البته اگر باور یا عمل ناحقی زیان اخلاقا ناموجهی بر كس یا كسانی وارد می آورد، جامعه می تواند منع اخلاقی را با منع قانونی همراه كند، اما در غالب موارد مسائل اعتقادی و ایمانی از این جنس نیست.

مطالب مرتبط:

پرسشی در خصوص “نسبت اخلاق اسلامی با اخلاق لیبرالی”

امام خمینی و حق ناحق بودن

پرسشی در خصوص «نسبت اخلاق اسلامی با اخلاق لیبرالی»

فوریه 1, 2012

اخیرا در ماهنامه مهرنامه، سال دوّم، شماره هجدهم، دی ۱۳۹۰ مصاحبه‌ایی با آقای آرش نراقی تحت عنوان «لیبرالیسم ترس یا لیبرالیسم منفی در آرای بازرگان: نسبت اخلاق اسلامی با اخلاق لیبرالی«منتشر شده است که متن کامل آن را از اینجا و فایل پی دی اف آن را از اینجا میتوانید دسترسی داشته باشید. در خصوص این مصاحبه با ذکر مقدماتی سووالی از ایشان پرسیده ام که متن آن در ادامه می آید.

مقدمه اول:

در مصاحبه آمده است که جدای از لیبرالیسم، ایده تشکیل یک «ساخت سیاسی لیبرال» از منظر دینی نیز قابل دفاع است. که در چنین ساختی، آزادی های اساسی فرد محفوظ می ماند. این آزادی مقدمه دین داری انگاشته شده است چراکه اسلام آوردن باید در بستر و بر مبنای عقلانی صورت پذیرد. و لذا بر خود دین مقدم است. در این صورت شرط لازم مسلمانی آن است که فضای تحقیق و گزینش اخلاقی و آزاد در جامعه مسلمین گشوده باشد.

اما چنین فضای آزادی نیز ایجاب میکند که بپذیریم افرادی خواهند بود که در فضای آزاد گزینش درست را انتخاب نکرده و مسیری خواهند پیمود که ناحق است.

مقدمه دوم:

جناب نراقی در پاسخ به این پرسش که دین باوران می‌توانند به مخالفت با ایده ایجاد «ساخت سیاسی لیبرال» برخیزند چراکه در بستر لیبرال و آزاد عده‌ای می‌توانند انتخابی داشته باشند که آنها را از خدا دور کند، پاسخ داده اند که : اولا دین ورزی مقلدانه بر محققانه ارجحیت ندارد و ثانیا نگرانی چنین مومنی از آنجا می‌تواند ناشی شود که وی اعتقاد دارد دین در فضای آزاد و عقلانی توان دفاع از خود را ندارد و این یک اعتقاد اشتباه است، پس نباید نگران  ساخت سیاسی لیبرال بود.

اصل سووال:

فرد مومن نسبت به عملکرد خود و اثرات آن و پاسخوگی آن در قیامت نگران است. او قائل است که کوچکترین رفتار درست و نا درستی را باید پاسخگو باشد. این پاسخگویی نه تنها متوجه اعمال خود فرد است، بلکه متوجه اثراتی که بر دل و جان سایرین دارد هم می‌باشد. یعنی اگر فرد رفتار و گفتاری داشت که دیگران را به سمت خدا نزدیک و یا دور کند، او خود را در این نزدیکی و یا دوری از خداوند که برای سایرین اتفاق افتاده است، سهیم می‌داند.

از طرفی اگرچه درست است که دین داری تقلیدی چندان جایگاه با ارزشی ندارد. اما مومن همچنان می‌تواند نگران موارد زیر باشد:

1-      داشتن جایگاه بی ارزش بهتر از داشتن جایگاه منفی است. لذا فراهم آوردن بستری که عده ایی را به راه نادرست می‌کشاند، چندان قابل دفاع نیست حتی با قبول اینکه پذیرش اجباری راه درست، چندان ارزشی نداشته باشد.

2-      اگر مومن در ایجاد بستر آزاد سهیم باشد پس در نتایج آن هم سهیم است. و حال اینکه برای برخی ایجاد یک بستر لیبرال و آزاد به معنی دوری آنها از خداوند خواهد بود.(به تعبیر دکتر نراقی حق ناحق بودن) لذا مومن خود را می‌تواند در دوری این افراد سهیم و شریک دانسته و از آن نگران باشد.

در چنین حالتی، مومن ، بخصوص در بحث نظری،  شاید بپذیرد که در مجموع الگوی ساخت لیبرال برای دین داری مفید و یا حداقل بی ضرر است. اما با این حال او نمی‌تواند خود بنا به دلایل بالا به چنین ساختی دامن زند. لذا با این توضیحات، فرد مومن چگونه می‌تواند بدون دلنگرانی به ساخت سیاسی لیبرال روی آورد؟

عرفان و عارف

نوامبر 30, 2008

در صفحه 96 کتاب «شیعه در اسلام» تعریف جالب و کاملی از عارف و عرفان دیدم که حیفم آمد اینجا نیاورم:

» عارف کسی است که خدا را از راه مهر و محبت پرستش می کند نه به ثواب و نه از ترس عقاب و از این حا روشن است که عرفان را نباید در برابر مذاهب دیگر مدعبی شمرد بلکه عرفان راهی است ار راه های پرستش (پرستش از راه محبت نه از راه بیم یا امید) و راهی است برای درک حقایق ادیان در برابر راه ظواهر دینی و راه تفکر عقلی.»

توضیح: کتاب «شیعه در اسلام» اثر ارزشمندی از علامه طباطبایی است که جهت معرفی تشیع در مغرب، سالها پیش از انقلاب نوشته شد. این کتاب به درخواست اندیشمندانی از مغرب و نیز دکتر حسین نصر نوشته شد.

11 سپتامبر

سپتامبر 12, 2008

دیروز سالگرد فاجعه انسانی 11 سپتامبر بود. شنیدن ماجرایی که اتفاق افتاد از زبان کسی که خود شاهد حادثه بوده شنیدنی است. foundingfather1776 یکی از همان وبلاگهایست که نویسنده آن شاهد عینی ماجراست و آن را به خوبی شرح میدهد. شرح میدهد تا بپرسد! تا فرصتی دست دهد که پرسش خود را مطرح سازد. پرسشی که سالهاست ذهن او را مشغول کرده و به دنبال پاسخش بوده و اکنون باورش آنست که پاسخ را میداند. آمریکا! دولت خودش! این پاسخ پرسشی است که به دنبال حادثه آفرین میگردد و نوک انگشت اتهام را به تمام آن دلایلی که شرح داده به خود دولت آمریکا دراز میکند. بخوانید پست او را تحت عنوان «من 11 سپتامبر را به یاد دارم«.

البته او تنها نیست. بسیارند کسانی که چون او می نگرند. مثلا میتوانید سراغ این سایت روید و ببینید که متخصصین مختلف و چهره های به نام آمریکایی در این خصوص چگونه می اندیشند و چه سووالاتی مطرح میکنند؟

به هر حال هرچه که در آن روز اتفاق افتاد، بهانه یی شد برای بمباران کشورهای مسلمان، دلیلی شد برای رعب و وحشت از اسلام و مسلمان که ارزانی مردم مغزب زمین شد و اثر گذاشت. و من می اندیشم کسی که برای جان انسان ارزش قایل نیست، هم وطن را نیز نمیشناسد! میگفتم اگر هواپیمای مسافرتی ما را میتوانند منفجر کنند لابد از سر کینه ایست که از ما دارند، اما اکنون میبینم رسیدن به اهدافشان تا چه اندازه آنان را میتواند از انسانیت دور گرداند.